- بستوه آوردن (مُ صَ فَ)
به تنگ آوردن. و رجوع به ستوه شود، جایی که میوۀ خوشبوی بهم رسد. (برهان). جایی که میوه های خوشبو در آنجا باشد. (ناظم الاطباء)
معنی بستوه آوردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(رَ / رِ تَ)
لغت نامه دهخدا
عاجز کردن. زبون ساختن:
سواران جنگی بر او بر گمار
ستوه آورش هر سوی از کارزار.
اسدی.
مثال او را امتثال نمود و بر این موجب پیش گرفتند تا آن کافران را به ستوه آوردند. (ترجمه تاریخ یمینی)
سواران جنگی بر او بر گمار
ستوه آورش هر سوی از کارزار.
اسدی.
مثال او را امتثال نمود و بر این موجب پیش گرفتند تا آن کافران را به ستوه آوردند. (ترجمه تاریخ یمینی)